۱۳۹۶ دی ۸, جمعه

حقوق بین‌الملل


حقوق بین‌الملل مجموعه قوانینی است که به‌طور کلی در رابطه بین دولت‌ها و بین ملت‌ها مورد پذیرش قرار می‌گیرند.[۱][۲] این یک چارچوب برای انجامروابط بین‌المللی با ثبات و سازمان یافته‌است.[۳] حقوق بین‌الملل از نظام‌های قانونی دولتی متفاوت است، زیرا در درجه اول برای کشورها و نه برایشهروندان خصوصی قابل اجرا است. قوانین ملی ممکن است در زمانی که معاهدات صلاحیت ملی را به دادگاه‌های بین‌المللی مانند دادگاه اروپایی حقوق بشر یا دادگاه بین‌المللی واگذار نماید، قانون تبدیل به قانون بین‌المللی می‌شود. پیمان‌هایی مانند کنوانسیون ژنو ممکن است به قوانین ملی احترام بگذارند تا به بخش‌های مربوطه برسند. 
بسیاری از قوانین بین‌المللی حکومت مبتنی بر رضایت است.[۴] این بدان معنی است که یک عضو دولتی موظف به رعایت این نوع قوانین بین‌المللی نیست، مگر اینکه به صراحت با یک دوره خاص موافقت کند. این مسئله حاکمیت دولتی است. با این وجود، جنبه‌های دیگر حقوق بین‌الملل بر اساس رضایت نیستند، اما همچنان در مورد بازیگران دولتی و غیردولتی مانند قوانین بین‌المللی عرفی و هنجارهای قانونی (قواعد آمره) واجب است

۱۳۹۶ دی ۷, پنجشنبه

کودکان کار در ایران

بر اساس گزارشی که از سوی سازمان بین المللی کار در خصوص وضعیت کودکان کار انتشار یافته است، بیش از نیمی از کودکان کار در جهان۸۵ میلیون نفردر شرایط بسیار سختی بسر می برند. همچنین کمتر از ۱۷۱ میلیون کودکان کار در منطقه آسیا زندگی می کنند هنوز منطقه آسیا و اقیانوسیه بیشترین کودکان کار را در میان سایر مناطق جهان به طور تقریب ۷۸ میلیون و یا ۹.۳درصد از کودکان جهان را به خود اختصاص داده اند. بیشترین حوادث برای کودکان کار در منطقه صحرای افریقا اتفاق می افتد، ۵۹ میلیون کودک در این منطقه زندگی می کنند.
همچنین ۱۳میلیون کودک کار ۸.۸ درصد در کشورهای امریکای لاتین و ۹.۲ میلیون نفر ۸.۴ درصد در منطقه خاورمیانه زندگی می کنند. بخش کشاورزی همواره به عنوان مهمترین بخش اقتصادی بستر کار برای کودکان بود به طوری که ۹۸میلیون نفر۵۹درصد در این بخش کار می کنند. همچنین ۵۴ میلیون کودک در بخش خدمات و 12میلیون نفر در در بخش صنعتی به شکل غیر رسمی کار می کنند. تعداد کودکان کار دختر از سال ۲۰۰۰میلادی تاکنون ۴۰ درصد دختران و پسران ۲۵ درصد کاهش یافته است.طبق آمار رسمی ۱۵.۳ میلیون نفر کودک زیر ۱۸سال در کشور داریم که ۱۲.۳ میلیون نفر از آنان دانش آموز هستند و مابقی آنها کودکانی هستند که مشغول کار هستند . بسیاری از کودکان در کارگاهای قالی بافی هم کار میکنند و در این کارگاه ها کودکان هشت تا 9ساله روزانه 12 ساعت کار می کنند. در برخی از استان‌های ایران میانگین سنی کودکان زباله‌گرد تنها ۱۲ سال است . پدیده کودکان کار و خیابانی یکی از معضلات گریبانگیر اکثر شهرهای بزرگ در جهان معاصر است. گسترش پدیده به حدی است که جوامع توسعه یافته و در حال توسعه را به یک اندازه به خود مشغول کرده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که عواملی چون نارسایی نهاده های اجتماعی کننده ای مثل خانواده و مدرسه، فقر اقتصادی، خانواده های کودکان خیابانی و ناتوانی آنها در انطباق با شیوه های زندگی شهرهای بزرگ، آلودگی و آسیب زا بودن محلات حاشیه شهری، فقدان نظارت کافی از سوی سامان های مسوول و الگوهای نادرست کنش متقابل بین شهروندان و کودکان خیابانی همه دست به دست هم داده اند تا پدیده کودکان خیابانی که عمدتا کودکان کار درخیابان هستند.

 کماکان به عنوان مشکلی صعب العبور در بسیاری از شهرهای بزرگ کشور خودنمایی کند . نایب رئیس انجمن حمایت از حقوق کودکان خانم طاهره پژوهش عنوان کرد: متاسفانه علیرغم آنکه در سطح جهان آمار کودکان کار رو به کاهش بوده اما در ایران شاهد افزایش تعداد کودکان کار هستیم و تا زمانی که ساختارهای اقتصادی کشور اصلاح و فقر ریشه کن نشود، این روند ادامه خواهد داشت. عزیزان این را در نظر داشته باشید که زمانیکه حداقل دستمزد یک کارگر ۸۰۰ هزار تومان است درحالیکه قیمت اجاره خانه ها سر به فلک میزند با یک محاسبه سرانگشتی می توان فهمید که با این میزان حقوق و دستمزد حتی نمی‌توان یک سرپناه مناسب داشت و از حداقل ها بهره مند بود به این ترتیب وقتی از اوضاع اقتصادی نا به سامانی که در کشور هست آگاهی وجود نداشته باشه و ساختارهای غلط را اصلاح نشود عجیب نیست که در آیین نامه مدعی آن شد که با پرداخت ماهیانه ۵۰ هزارتومان به هر کودک کار می توان آنان را به چرخه تحصیل برگردانده و از رشد این معضل در کشور جلوگیری کرد. متاسفانه کودکان کار درحال حاضر هزینه اجاره خانه و معیشت خانواده خود را تامین می کنند و اگر کار را از آنها بگیریم به طور کلی از صحنه روزگار محو خواهند شد؛ به همین دلیل است که مسئولین باید در جهت اصلاح ساختارها اقدام کنند. هر کودک باید تحت مراقبت و حمایت های خانواده از کودکی تا بزرگسالی قرار گیرد و بتواند با توجه به بالاترین استانداردهای جامعه رشد همه جانبه داشته و استعدادهایش شکوفا شود . این وظیفه حکومت جمهوری اسلامی است که به تضمین رشد کودکان در ایران دست به کار شود به این ترتیب مسئله کودکان کارنیز یک موضوع اجتماعی بوده که از فقدان مدیریت اجتماعی و نداشتن آمار های صحیح ناشی می شود و قابل تقلیل به قشر و گروه خاصی نیست. کودکان کار امنیت ندارند و وقتی یک کوک از ۱۰ سالگی مجبور به کار کردن می شود باید در ۳۰ سالگی بازنشسته شود . بجای هزینه کردن ثروتهای کشور در جاهای غیر لازم مثل پشتیبانی از گروههای جنگ طلب مثل حزب الله لبنان و یا دامن زدن به جنگ در خاور میانه باید و باید این منابع در جهت رشد و پشتیبانی از کشور و شهروندان ایرانی وقسمتی از آن در جهت حمایت از کودکان خرج شود . همانطور که همگی میدانیم ایران کنوانسیون حقوق کودک را پذیرفته پس باید به طور کامل مفاد آن اعلامیه را عمل کند ولی چیزی جز نقض حقوق کودکان را در ایران ما شاهد نیستیم . بعلاوه تعداد بسیاری از کودکان در ایران از اتباع کشور افغانستان هستند که در بسیاری از موارد این کودکان مدرک هویتی هم ندارند و حتی از تحصیل و آموزش هم باز مانده اند و در هیچ مرکز آموزشی هم آنها را به جهت تحصیل قبول نمیکنند تعداد جمعیتی این کودکان نزدیک بر ۶۰ درصد کودکان کار میباشد . بر اساس طرح ساماندهی کودکان کار و خیابان که در سه ماهه اول سال جاری صورت گرفت تنها ۳۶ درصد کودکان کار و خیابان حاضر در تهران ایرانی بودند . در این میان ۹۰ درصد آنان نیز تهرانی نبوده و از سایر استان‌ها به تهران مهاجرت کرده بودند . با توجه به آمارهای طرح ساماندهی کودکان کار و خیابان که در سه ماهه اول سال ۱۳۹۶ انجام شد اکثر کودکان ایرانی جذب شده در این طرح از استان‌های خراسان جنوبی و رضوی و پس از آن نیز استان‌های کرمانشاه،‌ لرستان و بوشهر دارای بیشترین فراوانی بودند .تعداد کودکان کار و خیابان تهران بیش از سه هزار نفر است این در حالی است که مراکز سازمان بهزیستی پاسخگوی ساماندهی این تعداد کودک نیست. متاسفانه سوء مدیریت در کشور و عدم توجه به مسائل مهم و اصلی کشور و تامین اجتمایی شهروندان از مهمترین نکاتی است که حکومت جمهوری اسلامی به دلیل عدم دانش و آگاهی کامل و نداشتن افراد متخصص با آن در کشور دست به گریبان هستیم . به یاد داشته باشیم که انسانها به صلح نیاز دارند نه به بمب و موشک نه به تسلیحات کشتار جمعی نه به تفنگ کودکان در ایران مظلومترین دسته از شهروندان هستند که با توجه به کمی سن و سال این عزیزان آنها نمیتوانند خودشان جویای حق و حقوق انسانی خود باشند و این وظیفه ما فعالین حقوق بشر است که با استناد به کنوانسیونهای مربوطه من جمله کنوانسیون حقوق کودک از آنها حمایت های لازم را به عمل آوریم . چون با استناد به کنوانسیون تخصصی حقوق کودک به آسانی میتوان دریافت که کودکان دارای چه حقوقی هستند و قبل از آن با استناد به ۳۰ ماده اعلامیه جهانی حقوق بشر که میتوان از آن به عنوان یک یک نقشه راه استفاده کرد . هرچند حکومت جمهوری اسلامی خود در ظاهر امر ایلامیه جهانی حقوق بشر را قبول دارد ولی در ورته عمل آن را اجرا نمیکند .
فعالین حقوق بشر میتوانند با آگاهی رسانی و تلاش در جهت افشا گری و موارد نقض حقوق بشر در ایران تلاش کنند . چون حکومت جمهوری اسلامی دارای یک ایدولوژی تاریخ مصرف گذشته است که دیگر هیچ جایگاهی در افکار شهروندان ایران ندارد و باید کشور با تغیرات اساسی در جهت رشد و تعالی حرکت کند چون اگر در مسیری که در حال حاضر در آن در حرکت است باشد چیزی جز نابودی کشور و گسترش فساد و رانت خواری را شاهد نخواهیم بود .

۱۳۹۶ آذر ۲۹, چهارشنبه

نگرشی بر ماده ۳۰۱ قانون مجازات اسلامی و مقوله تبعیض در مجازات


فرشید رفوگران

چندی پیش، خبری تکراری و دردناک مبنی بر قتل پسری به دست پدرش و عدم امکان قصاص نفس قاتل، به دلیل موانع قانونی، در فضای رسانه ای کشور منتشر شد. این حقیقت که مجازات های خشن و سالب حیات نتوانسته است در کاهش جرایم جنایی و فجیع، موثر و مفید باشد، به دلالت آمار و ارقام و به حکایت وقایع تاسفبار مستمر و متوالی، غیر قابل انکار است. فلذا قلم نقادی ما متوجه چرایی عدم قصاص پدر مقتول (قاتل) نیست بلکه انتقاد ما راجع به تبعیض در مجازات و برخورد دوگانه حکمی با موضوع واحد است. به منظور روشن شدن مطلب، عین ماده ۳۰۱ قانون مجازات اسلامی، بازنشر می شود:
“ماده ۳۰۱: قصاص در صورتی ثابت می شود که مرتکب، پدر یا از اجداد پدری مجنیٌ علیه نباشد و مجنیٌ علیه، عاقل و در دین با مرتکب مساوی باشد”.
تبصره: “چنانچه مجنیٌ علیه مسلمان باشد، مسلمان نبودن مرتکب، مانع قصاص نیست“.
همان طور که ملاحظه می شود، مطابق با ماده قانونی صدر الذکر، یکی از موانع صدور حکم و اجرای مجازات قصاص، در جایی که قاعدتاً می ‌بایست صادر و اجرا شود، وجود رابطه ابوت، و البته نه بنوّت، است( رابطه پدری نه فرزندی). یعنی اگر پدری فرزند یا نواده اش را عمداً بکشد، قصاص نخواهد شد اما حکم قضیه در عکس این رابطه یا در جایی که قاتل، مادر مقتول باشد صادق نیست.
بدواً شایسته است دلایل شرعی وضع ماده موصوف و توجیهات موافقین آن را بیان نماییم. لازم به ذکر است که با توجه به اقتباس احکام جزایی از فقه حنیف امامیه، شارحین و واضعین قانون مجازات اسلامی، به دلالت احکام شرعی، چنین ماده ای را وضع و تصویب کرده اند و عمده دلایل فقهی و فلسفی آن نیز به این شرح است:
۱ – ادعای اجماع فقهای متقدم و مراجع عظام متاخر
۲ – حدیث نبوی و روایتی از امام جعفر صادق
۳ – فلسفه ضرورت حرمت سببیت پدر در وجود فرزند
۴ – ضرورت حفظ حرمت ولایت پدر بر فرزند
۵ – جایگاه رفیع پدر در خانواده و نقش او در تحکیم مبانی زندگی مشترک
۶ – ضرورت تعبد از حکم شارع مقدس و التزام اوامر الهی
در این خصوص برخی از موافقین حکم تبعیض مجازات، چنین نگاشته اند:
“پدر سبب وجود فرزند است؛ لذا فرزند نمی تواند سبب معدوم شدن وی گردد. به علاوه که این حکم با حرمت ابوت در تنافی است، و به جهت رعایت حرمت وی است که در قذف فرزند نیز حد بر او جاری نمی شود. هم چنین نقش پدر و جایگاه او در نظام خانواده آن قدر رفیع است که مانع بزرگی در اجرای حکم قصاص است. هم چنین تحکیم نظام خانواده حکم می ‎کند در چنین مواردی رکن مهم خانواده صیانت شده و به پرداخت دیه اکتفاء شود. دلیل دیگری که در قتل فرزند قابل ملاحظه است، رابطه عشق و علاقه پدر و فرزندی است که اقدام به قتل فرزند را امری عجیب و ناباورانه کرده است. همین عشق و علاقه باعث ورود شبهاتی در عمدی بودن قتل می‎ کند که در نهایت مانع اجرای حکم قصاص می‎شود.”
برخی دیگر از موافقان حکم ماده ۳۰۱ قانون مجازات اسلامی که به نظر می رسد توجیهات فلسفی دسته اول را چیزی جز سفسطه نیافته اند، با قضیه منصفانه تر و منطقی تر برخورد کرده و چنین نظر داده اند:“مبنای معافیت پدر از مجازات قصاص، کاملاً تعبدی است و دلایل عقلی حتی در رابطه با تایید این روایت استحکام چندانی ندارد. اوامر الهی به دلیل مصلحت، و نواهی خداوند به دلیل مفاسدی که در موضوع وجود دارد آمده است. حقوق کیفری ایران به خصوص حقوق کیفری اختصاصی، تحت تاثیر فقه امامیه است. مجازات قتل عمد در فقه با توجه به نص، قصاص است. قانون مجازات اسلامی ایران در ماده ۳۰۱ ذکر نموده است، پدر یا جد پدری که فرزند خود را بکشد، قصاص نمی شود و… با توجه به این که در قرآن برابری نفوس ذکر شده است و تاکیدی بر اجراء و احیای قصاص در جامعه وجود دارد، حال این سوال مطرح می شود که علت تبعیض در قصاص به قتل فرزند چیست؟ در فقه همان طور که برای قتل عمد قصاص معین شده است، موانعی هم تحت عنوان شرایط قصاص مطرح شده است. یکی از شرایط این است که قاتل پدر مقتول نباشد. این شرط از موانع اجرای قصاص در مورد پدر است که این امرطبق حدیثی است از امام صادق که فرمودند «لا یقتل والد بولده و یقتل الولد بوالده»، پدر در صورتی که فرزندش را بکشد قصاص نمی شود، اما فرزند اگر پدرش را بکشد قصاص می شود.
ملا محسن فیض کاشانی می گوید، پدر به واسطه قتل فرزند قصاص نمی شود و دلیل آن نص و اجماع است.
آیت الله خمینی نیز در تحریرالوسیله در بخش فروع فعل قصاص و به عنوان یکی از شروط اعمال مجازات قصاص چنین توضیح می دهد که: شرط سوم انتفاء پدر بودن است. پس پدر به قتل فرزندش کشته نمی شود و ظاهر آن است پدر پدر کشته نمی شود و هکذا و ان نزل لقوله صلی الله علیه و آله لا یقاد لابن من ابیه والبنت کالابن اجماعا، او بطریق اولی و فی بعض الاخبار عن الصادق علیه السلام لا یقتل والد بولده و یقتل ولد بوالده”.
حال که با عمده دلایل و توجیهات موافقین حکم ماده ۳۰۱ قانون مجازات اسلامی آشنا شدیم، به نقد و پاسخگویی و هم چنین به بیان مضرات این گونه تبعیضات بلادلیل و ترجیحات بلامرجح می پردازیم:
۱ – این قول که به دلالت اجماع ادعایی می ‌بایست حکم موصوف وضع شود، صحیح نیست. زیرا اولاً بنا نیست هر حکم فقهی مسلم، قانونگذاری شود. ثانیاً ادعای اجماع، ثابت نیست و سیاق حکم مندرج در تحریرالوسیله نیز متضمن تردید است. ثالثاً در مباحث جزایی و حکومتی، تفوق احکام ثانوی بر احکام اولیه با در نظر گرفتن مصالح جامعه، امری معمول و مسبوق به سابقه است. رابعاً بسیاری از فقهای معاصر قایل به تعلیق اجرای احکام حد و قصاص در عصر غیبت امام زمان هستند که توجه به این نظریه پویا و مفید می تواند علاوه بر تقریب نظام حقوقی داخلی و بین ‌المللی، در راستای تلطیف قوانین و رفع تبعیض مجازات با رویکرد مناسب و جایگزین، موثر باشد.
۲ – تکریم جانی و معتبر دانستن ولایت او، منطقی نیست. چگونه می توان برای ولایت و ابوت پدری که به عمد و ستم فرزندش را کشته است، ارزش قائل شد؟ به نظر می رسد روایات وارده در این زمینه نیز با عمومات آیات راجع به قتل و قصاص، در یک راستا نباشد البته ورود به این حوزه در تخصص نگارنده نیست.
۳ – این توجیه که پدر، علت و سبب وجود فرزند است و معلول نمی تواند علت خویش را نفی و زایل کند هم منطقی نیست. زیرا اولاً این تعلیل و تسبیب، ناظر بر مادر هم هست و فارق تفاوت دو حکم، مفقود است. ثانیاً عدم امکان یا شایستگی و استحقاق نفی علت توسط معلول، خارج از موضوع بحث است زیرا در فرض قصاص پدر، اولیاء دم فرزند، حق قصاص را اعمال کرده اند نه فرزندی که کشته شده است.
۴ – تمسک به جایگاه رفیع پدر در خانواده و ضرورت حفظ ارزش و اعتبار و حرمت وی نیز نمی تواند عمل مجرمانه او را توجیه کرده یا سبب تخصص و ویژگی او در تحمل مجازات قتل عمد فرزندش شود. زیرا اولاً نفس قتل و ذات توحش منبعث از آن، جایی برای تداوم ارزش و اعتبار باقی نمی گذارد. ثانیاً در وجود این اوصاف و خصایص، تفاوتی بین پدر و مادر وجود ندارد.
۵ – رهایی پدر از مجازات قصاص، راه را برای تجری کسانی که مستعد ارتکاب اعمال مجرمانه و خشونت آمیز هستند، باز می کند و طریق کنترل یا کاهش خشونت های خانگی را متعسر می سازد. وقتی انسان بداند در ارتکاب یک عمل مجرمانه واحد، در مقایسه با سایرین، از مصونیت و حمایت بیش تری برخوردار است، ناخودآگاه به سمت آن تشویق و ترغیب می شود یا این که در مواضع ابتلاء به آن، سخت تر می تواند خودش را کنترل کند و این گونه است که ارتکاب جرم، آسان تر، سریع تر و بیش تر می شود.
۶ – شاید بتوان بهترین پاسخ برای توجیه دلایل موافقین ماده ۳۰۱ قانون مجازات اسلامی را، در صورت قطعیت و حجیت و مسلم بودن حکم شرعی تبعیض مجازات قصاص پدر، همان امتثال امر شارع مقدس و وجود مصالح خفیه الهی فرض کنیم که در این صورت نیز با توجه به ضروریات و مقتضیات جامعه امروزی و امکان بهره بری از فتاوی نوین فقهی پویا و راهگشا، شایسته و ضروری است که اولاً نسبت به اصلاح قانون مجازات اسلامی و حذف یا تعلیق مجازات های سالب حیات (اعدام، رجم، قصاص و غیره) و ثانیاً نسبت به حذف تبعیض های بی دلیل و ترجیحات بلامرجح و ثالثاً نسبت به تعیین راهکارهای مناسب و ترمیم سیاست های کیفری و نهایتاً نجات جامعه از انحطاط روزافزون اقدام نماییم.

۱۳۹۶ آذر ۲۳, پنجشنبه

چه کسانی در بند زنان اوین زندانی هستند؟


دیوارهای بند زنان زندان اوین دراین سال ها شاهد اشک ها و لبخندهای زنانی است که برخی به خاطر مذهب، اعتقاد سیاسی و یا دعواهای جناحی در این نقطه از تهران روز و شب را طی می کنند و در میانشان کم نیستند صاحبان اندیشه، روزنامه نگاران و فعالان اجتماعی و سیاسی که تلاش کرده اند بر دنیای اطراف خود تاثیر بگذارند و از ناگفته ها بگویند.

چه کسانی در بند زنان اوین زندانی هستند؟
به گزارش بنیاد «عبدالرحمن برومند»، براساس آمارها ۳۱ زن در اوین زندانی هستند که از این میان دو نفر از اتباع خارجی و دو تن نیز دارای تابعیت دوگانه‌اند. دست کم ۱۷ تن از این زنان زندانی فرزند دارند و ۱۲ تن ازآنها بالای ۵۵ سال سن دارند.
گفته می شود اکثر زنان زندانی در اوین از کمبود امکانات بهداشتی و مشکلات عصبی شکایت دارند و بسیاری از آنها دچار بیماریهای پوکی استخوان بوده و از درد مفاصل و زانو و کمر گلایه دارند.

اما چه کسانی در بند زنان اوین زندانی اند:


نام: مهوش شهریاری ثابت/ ۶۴ ساله
حکم: ۱۰ سال حبس
اتهام: عضویت در هیئت یاران ایران (تشکیل جامعه بهایی)
او در اسفند ۱۳۸۶ در شهر مشهد بازداشت و بعد از ۱۲ ماه حبس در سلول انفرادی به بند ۲۰۹ اوین منتقل شد. از تاریخ بازداشت تاکنون به مدت ۹ سال متوالی است که در زندان به سر می‌برد و در این مدت فقط یک بار از مرخصی استفاده کرده. او مبتلا به بیماری پوکی استخوان پیشرفته است.


نام: فریبا کمال‌آبادی/ ۵۵ ساله


حکم: ۱۰ سال حبس
اتهام: عضویت در هیئت یاران ایران (تشکیل جامعۀ بهایی)
در اردیبهشت ۱۳۸۷ در تهران بازداشت شد. ۲۷ ماه در سلول‌های بند ۲۰۹ زندان اوین محبوس بود. از آن زمان تاکنون به مدت ۸ سال است که در زندان می‌باشد و طی این مدت فقط یک نوبت به مرخصی رفته است.



نام: ریحانه حاج‌ابراهیم دباغ/ ۳۵ ساله
حکم: ۱۵ سال حبس و تبعید
اتهام: محاربه از طریق هواداری از سازمان مجاهدین، تبلیغ علیه نظام و اجتماع و تبانی
در دیماه سال ۱۳۸۸ بازداشت و در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به ۱۵ سال حبس محکوم شد. بیش از ۷ سال است که از حق مرخصی نیز محروم بوده. او از بیماری کولیت روده رنج می برد. همسرش احمد دانش‌پور و پدرشوهرش محسن‌ دانش‌پور در بند ۳۵۰ زندان اوین هستند و هردو به اعدام محکوم شده‌اند.



نام: مریم اکبری منفرد/ ۴۰ ساله
حکم: ۱۵سال حبس و تبعید
اتهام: محاربه از طریق هواداری از سازمان مجاهدین خلق
در دی ماه ۱۳۸۸ دستگیر و دو ماه در بند ۲۰۹ زندان اوین بود. از بیماریهای تیروئید و آرتریت روماتوئید  (رماتیسم مفصلی) رنج می‌برد. تاکنون از حق مرخصی برخوردار نبوده است. برادر او رضا اکبری منفرد نیز در زندان رجایی شهر به سر می‌برد.چهار مرتبه اعاده دادرسی او از سوی مقامات پذیرفته نشده است.

نام: الهام برمکی/ ۴۷ ساله
حکم: ۱۰ سال حبس
اتهام: جاسوسی
در دیماه ۱۳۹۰ بازداشت و مدت ۳ ماه در سلول‌های انفرادی بند ۲۰۹ محبوس بود. او دارای تابعیت قبرسی نیز بوده و از بیماری های دیسک کمر و آرتروز رنج می برد.




آفرین چیت‌ساز/ ۴۲ ساله
حکم: دو سال حبس
اتهام: اجتماع و تبانی علیه نظام
در بهمن سال ۱۳۹۴ بازداشت شد و بعد از یک ماه و نیم حبس در بند ۲ الف سپاه به بند زنان اوین منتقل شد.






مریم نقاش زرگران/ ۳۸ ساله
حکم: چهار سال حبس
اتهام: اجتماع و تبانی علیه نظام از طریق برگزاری کلیسای خانگی
او از سال ۱۳۹۲ تاکنون در بند نسوان زندان اوین بسر می‌برد.




لیلا سبزعلی جماعت /۳۵ ساله
حکم: یک سال حبس و ۳۰ میلیون تومان جریمه نقدی
اتهام: توهین به مقدسات
در مهرماه سال ۱۳۹۲ بازداشت و بعد از هشت روز نگهداری در بند دو الف سپاه با قید کفالت آزاد و در سال ۱۳۹۵ به زندان اوین معرفی شده است.





بهناز ذاکری نیاسری/ ۵۵ ساله
حکم: ۱۰ سال حبس
اتهام: محاربه از طریق هواداری از سازمان مجاهدین
در خرداد سال ۱۳۹۱ بازداشت و به مدت شش ماه در سلول انفرادی دو الف قرار داشته و سپس به بند زنان زندان اوین منتقل شد. او شهروند دوتابعیتی ایرانی- دانمارکی است و از بیماری عصبی و فیبرومیالژی (بیماری مفصلی) رنج می‌برد.




گلرخ ابراهیمی ایرایی/ ۳۶ ساله
حکم: شش سال حبس
اتهام: توهین به مقدسات، اجتماع و تبانی علیه نظام
در شهریور ۱۳۹۳ به همراه همسرش آرش صادقی بازداشت و بعد از مدتی با قید وثیقه آزاد شد. سپس در سال ۹۴ به طور غیابی محاکمه و به شش سال حبس محکوم شد. همسر او آرش صادقی برای تحمل ۱۹ سال حبس در حال حاضر در زندان اوین به سر می‌برد.

آتنا دائمی/ ۲۹ ساله
حکم: هفت سال حبس
اتهام: اجتماع و تبانی علیه نظام و توهین به رهبری
در اردیبهشت ۱۳۹۴ در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران به ۱۴ سال حبس محکوم شد که در دادگاه تجدید نظر به هفت سال تقلیل یافت و در ۶ آذر ماه ۱۳۹۵ به زندان منتقل شد.


نوشین‌دخت سید‌عبدالباقی / ۶۴ ساله
حکم: ۳۴ سال و ۹ ماه حبس که به تازگی به هفت سال تقلیل یافته اما هنوز نهایی نشده است.
اتهام: اقدام علیه امنیت ملی (دو مرتبه)، اجتماع و تبانی علیه نظام (دو مرتبه)، توهین به مقدسات، تبلیغ علیه نظام و نشر اکاذیب
در مهر ماه ۱۳۹۵ بازداشت و به زندان اوین منتقل شد. او به بیماری اسکیزوفرنی مبتلا است. با وجود اینکه بهداری زندان برای او غیر قابل تحمل بودن تحمل حبس را تشخیص داده، اما از آزادی او جلوگیری شده است.

نرگس محمدی/ ۴۵ ساله
حکم: ۱۶ سال حبس
اتهام: اجتماع و تبانی و تبلیغ علیه نظام و تشکیل گروه غیرقانونی لگام
او به جرم تاسیس و عضویت در جمعیت لگام (گروهی برای لغو مجازات اعدام) به ۱۰ سال حبس و برای تبلیغ علیه نظام، اجتماع و تبانی و اقدام علیه امنیت ملی، مجموعا به شش سال دیگر حبس محکوم شد. محمدی به بیماری آمبولی ریه و فلج عضلانی مبتلا است.

فاطمه مثنی/ ۴۷ ساله
حکم: ۱۵ سال حبس
اتهام: محاربه از طریق ارتباط با سازمان مجاهدین خلق
در مهرماه سال ۹۴ توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به زندان اوین منتقل شد. همسرش حسن صادقی نیز به اتهام مشابه و با همان محکومیت در زندان رجایی شهر زندانی است. او از بیماری کولیت روده و میگرن شدید رنج می‌برد.

زهرا زهتابچی/ ۴۷ ساله
حکم: ۱۰ سال حبس
اتهام: محاربه از طریق ارتباط با سازمان مجاهدین خلق
در مهرماه ۱۳۹۲ بازداشت و ۱۴ ماه در سلول انفرادی در بند ۲۰۹ زندان اوین تحمل حبس کرده است.




رویا صابری‌نژاد نوبخت/ ۵۲ ساله
حکم: ۴ سال حبس
اتهام: توهین به مقدسات و توهین به سران قوا
در مهرماه ۱۳۹۲ در شیراز بازداشت و به بند ۲ الف زندان اوین منتقل شد. به مدت دو ماه در سلولهای انفرادی به سر برد. او تابعیت بریتانیایی دارد و همسرش مقیم کشور انگلستان است. او از بیماری اعصاب رنج می‌برد و تاکنون مرخصی نرفته است.



نازیلا حمیداوا/ ۵۴ ساله
حکم: بلاتکلیف
اتهام: نامشحص
در فروردین ماه ۱۳۹۴ در تبریز بازداشت شد و بعد از ۱۰ ماه نگهداری در سلول انفرادی به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل گردید. او یک شهروند غیرایرانی اهل باکو است.

نیگارا کریم اوا/ ۳۹ ساله
حکم: نامشخص
اتهام: جاسوسی
در دیماه سال ۱۳۹۲ در شهر مشهد بازداشت و به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شد. او اهل کشور آذربایجان است.

زهرا (نادره) راستگو /۵۵ ساله
حکم: دو سال حبس
اتهام: توهین به مقدسات از طریق تدریس عرفان حلقه
در دیماه سال ۱۳۹۲ در اسلامشهر بازداشت شد و بعد از پنج روز به بند دو الف زندان اوین منتقل شد.


الهام فراهانی/ ۵۵ ساله
حکم: چهار سال حبس
اتهام: تبلیغ علیه نظام از طریق عضویت در تشکیلات بهایی
در تیرماه سال ۱۳۹۱ به همراه همسرش عادل نعیمی بازداشت شد. به فاصله ۱۰ روز بعد پسر آنها بنام شمیم نعیمی نیز بازداشت شد. عادل نعیمی به ۱۰ سال و شمیم نعیمی به سه سال حبس محکوم شد.

مهین (سمیرا) ایزدی /۳۲ ساله
حکم: بلاتکلیف
اتهام: نامشخص
در تیر ۱۳۹۵ هنگام ورود به کشور در مرز ایران و عراق (کردستان عراق) بازداشت شد. مدت ۴۵ روز در سلولهای انفرادی بند ۲ الف زندان اوین محبوس بود.


مرجان داوری / ۵۰ ساله
حکم: بلاتکلیف
اتهام: نامشخص
در مهرماه ۱۳۹۴ در کرج بازداشت و به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شد.


مریم النگی / ۵۴ ساله
حکم: دو سال حبس
اتهام: هواداری از سازمان مجاهدین خلق
در مهرماه سال ۱۳۸۸ بازداشت شد. همسرش محسن دگمه‌چی با اتهامات مشابه، در سال ۱۳۹۰ در زندان بود و بدلیل نبود رسیدگی پزشکی جان خود را از دست داد.

آمنه جابری/ ۵۴ ساله
حکم: دو سال حبس و ۳۵ میلیون تومان جریمۀ نقدی
اتهام: توهین به مقدسات از طریق تدریس عرفان حلقه
در دیماه ۱۳۹۴ در دماوند بازداشت شد و به بند ۲ الف زندان اوین منتقل و بعد از هشت روز با تودیع وثیقه ۱۳۰ میلیونی آزاد شد. سپس به دوسال حبس و ۳۵ میلیون تومان جریمه نقدی محکوم و به زندان اوین منتقل شد.


آزیتا رفیع‌زاده/ ۳۵ ساله
حکم: ۴ سال حبس
اتهام: اقدام علیه امنیت ملی از طریق فعالیت در دانشگاه آنلاین بهایی
در خرداد ماه ۱۳۹۳ بازداشت و به چهار سال حبس محکوم شد. همسر او پیمان کوشک باغی با اتهام مشابه به پنچ سال زندان محکوم شد و در حال حاضر در زندان رجایی شهر به سر می‌برد.


نسیم باقری/ ۳۵ ساله
حکم: چهار سال حبس
اتهام: اقدام علیه امنیت ملی از طریق فعالیت در دانشگاه آنلاین بهایی
در مهرماه ۱۳۹۲ به چهار سال حبس محکوم شد. وی از بیماری تیروئید رنج می‌برد و از مرخصی محروم است.


آفرین نیساری/ ۴۵ ساله
حکم: نامشخص
اتهام: جاسوسی
نیساری به همراه همسرش که تابعیت ایرانی – آمریکایی دارد با اتهام جاسوس دستگیر شدند حکمشان هم فعلا مشخص نیست.





ستوده فاضلی/ ۶۵ ساله
حکم: سه سال حبس
اتهام: محاربه از طریق هواداری از سازمان مجاهدین خلق
در اسفند ماه سال ۱۳۸۸ بازداشت شد و در اردیبهشت سال ۱۳۸۹ با قید وثیقه آزاد شد. اما بعد از آن در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به سه سال حبس محکوم شد. او از بیماری های مختلف ناشی از کهولت سن رنج می‌برد، ازجمله دردهای مفصلی و عضلانی و پوکی استخوان.


فهیمه اعرفی/ ۵۴ ساله
حکم: ۲۰ سال حبس
اتهام: توهین به مقدسات از طریق تدریس عرفان حلقه
در آبان ۱۳۹۲ بازداشت شد. ۱۳ روز در بند دو الف زندان اوین و ۱۶ روز در ندامتگاه قرچک ورامین بود و سپس با قید کفالت آزاد شد. اما در دادگاه به پنج سال حبس محکوم شد.




لیلا جعفری/ ۳۶ ساله
حکم: دو سال حبس
اتهام: توهین به مقدسات از طریق عرفان حلقه
در آذر ماه بازداشت شد و بعد از ۱۱ روز تحمل سلول انفرادی در بند دو الف زندان اوین با قید وثیقه ۱۰۰ میلیون تومانی آزاد شد. در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به دو سال حبس محکوم شد.


نازنین زاغری/ ۳۷ ساله
حکم: پنج سال حبس
اتهام: نامشخص
او شهروند ایرانی – بریتانیایی است که در فروردین ۱۳۹۵ هنگام خروج از ایران در فرودگاه تهران بازداشت شد.  او پس از نه ماه تحمل سلول انفرادی به بند نسوان زندان اوین منتقل شد.

جنگل خواری


دکتر زهرا ارزجانی: 

یکی از مشکلات عصر حاضر کشور، مسأله جنگل خواری است که در اقتصاد کشور بی نظمی ایجاد کرده و به سرعت در حال پیشروی است. در ایران، طی دوره‌های تاریخی مساحت جنگل‌ها بسیار بیشتر از امروز بوده است. آن‌گونه که در اسطوره‌ها آمده، ایختوویگو پادشاه ماد دستور داده بود که نوزاد دخترش در جنگلی رها و طعمه‌ی درندگان شود، اما آن نوزاد به دست جنگل‌بانی پرورش یافت و کورش نام گرفت و بعدها پادشاه بزرگ ایران شد. از این اسطوره برمی‌آید که اطراف همدان امروز که هیچ پوشش درختی طبیعی انبوه ندارد، در حدود 2500 سال پیش، جنگلی و پر از جانوران درنده بوده است. در اواخر دهه‌ی پنجاه خورشیدی، هنگام کوه‌نوردی در دره‌های “سه‌هزار” و “دوهزار” در شمال تنکابن، جنگل‌های بسیار انبوهی می‌دیدیم که امروزه بر اثر توسعه‌ی جاده‌ها و سکونتگاه‌ها تا بالادست و اجرای طرح‌های “جنگل‌داری”، بی اغراق دو سوم آن‌ها نابود یا به شدت تخریب شده است. ، این روند تخریب جنگلها در حالیست که جنگلها از مظاهر زیبای خلقت هستند که طبیعت با وجود آنها معنا می یابد و در تعیین ثروتمند ترین کشورها و بهترین شهرها نیز وجود جنگلها، بعنوان بهترین و اصلی ترین و ضروری ترین امتیاز تلقی می شود.
اما شوربختانه برخی همچنان با بهانه های مختلف جنگل‌خواری می کنند تا به جایش جاده و برج و هتل بسازند و متولیان جنگل ها و اراضی ملی نیز در سکوت، به کار آنان صحه می گذارند. . از مهمترین پیامدهای چالش جنگل ها و مراتع، علاوه بر تلفات این منابع ارزشمند، فرسایش شدید خاک و بروز سیلاب های ویرانگر است.که در شرایط کنونی، تبدیل هر منطقه جنگلی حتی جنگل دست‌کاشت می‌تواند مشکلات آب وهوا و خاک کشور را چند برابر کند .
کاهش پنجاه درصدی جنگل های هیرکانی طی نیم قرن اخیر در سطح و عمق، آماری بود که چندی پیش از سوی موسسه تحقیقات جنگل ها و مراتع کشور منتشر شد. علت اصلی این کاهش، الگوی توسعه ناپایداری است که به نام پیشرفت مناطق و ایجاد اشتغال کلید می خورد؛ اما نه باعث پیشرفت می شود و نه درمان بیکاری. تنها منابع آب و خاک و هوا را از بین می برد و منطقه را با چالش‌های جدید و غیرقابل درمان مواجه می‌کند. اکنون نیز قرار است تله کابین گرگان به نام جذب گردشگر و سرازیر شدن پول به منطقه، جنگل‌های چندمیلیون ساله هیرکانی را در استان گلستان به چالشی جدید بکشد. این در حالی است که سیل، نزدیک به دو دهه به علت کاهش پوشش جنگلی-مرتعی، همه ساله خسارات جانی و مالی فراوانی را به استان می‌زند و شهروندان را عزادار و بیکار می‌کند. مسوولان منابع طبیعی می‌گویند که هنوز مجوزی برای ساخت تله کابین در مکان ناهارخوران صادر نکرده اند و مساله در دست مطالعه ژئوتکنیک است اما شهرداری گرگان اعلام آغاز فاز اجرایی عملیات را کرده و دو روز گذشته نیز روابط عمومی این تشکیلات خبر از بازدید و بررسی مدیرعامل تله کابین ایران از مسیرهای مطالعه شده تله‌کابین گرگان به منظور ارزیابی و تایید نهایی داده است. انگار فراموش کرده اند استقرار هر صنعتی در عرصه‌های جنگلی و ملی، مجوز سازمان جنگل ها،مراتع و آبخیزداری را می طلبد
موقعیت این تله‌کابین 250 متر بالاتر از «مجتمع باباطاهر» از یال غربی به سمت جنوب بوده و با نصب 14 پایه دکل در طول مسیر، 48 کابین را به ارتفاع 900 متری از سطح زمین می رساند». پس از آن و در اخباری ضد و نقیض درباره عملیات اجرایی و ورود ماشین های سنگین به جنگل و همچنین قطع دو اصله درخت در منطقه موردنظر مطرح شد.جانمایی پروژه تله کابین گرگان مورد اعتراض ماست و مکان آن صدمات جبران ناپذیری را به جنگل های هیرکانی چندمیلیون ساله ایران وارد می‌کند. ساخت تله‌کابین مشکلی ندارد اما می توان آن را در نقاط دیگر مثل “هزارپیچ” اجرا کرد. علاوه بر مخاطرات زیست محیطی مثل تخریب جنگل و تخلیه زباله گردشگران در آن، مکان حتی از نظر اقتصادی هم برای سرمایه گذار سوددهی ندارد؛ چرا که مخاطب چشم انداز خاصی را نمی تواند ببیند
سخن پایانی این که اگر از آسیب‌رسانی‌ها به جنگل در دوران پیش از سده‌ی سیزدهم خورشیدی بگذریم، چرا از دوره‌ی ناصرالدین شاه تا دهه اخیر به احیای موثر جنگل‌های کشورمان اقدام نکرده‌ و حتی آهنگ جنگل‌زدایی را بیشتر و بیشتر ساخته‌ایم؟ در دو دهه گذشته سالانه حدود یکصد هزار هکتار از جنگل‌های کشور نابود شده، به همین خاطر طرح تنفس جنگل باید اجرا شود، زیرا مانع برداشت‌های غیرقانونی و قانونی به بهانه‌های مختلف می‌شود. آن هم در شرایطی که فقط در دو سه دهه‌ی اخیر، کشورهایی مانند کره‌ی جنوبی و ترکیه، مساحت جنگل‌هایشان را چند برابر کرده‌اند. انتظار می‌رود مسوولا‌ن محترم سازمان‌های مسوول توجه بیشتری به ذخایر جنگلی و ژنتیکی بومی ‌این کشور مبذول دارند.